هر چه دل تنگت می خواهد بگو
هر چه دل تنگت می خواهد بگو
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت.

 

پادشاهی درزمستان به یکی ازنگهبانان گفت: سردت نیست
نگهبان گفت:عادت دارم
پادشاه گفت:می گویم برایت لباس گرم بیاورند ولي فراموش کرد.
 صبح جنازه نگهبان را ديدند كه روی دیوارنوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا ویران کرد..... 


نظرات شما عزیزان:

موج مثبت
ساعت12:45---11 خرداد 1392
سلام

باوجوداینکه وبلاگتون مشخصه تازه ساختین اما مطالبش نشون میده که پیشرفت در انتظار شماست.

همینجور به راهتون ادامه بدین .

میخوام زود زود بیام سر بزنم.
پاسخ:مرسی از کمک روحی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, توسط اصغر رضازاده وایقان